۱۳۹۴ مهر ۲۲, چهارشنبه

چرا باید نوشت؟

هیچکس نمیدونه چرا باید نوشت شاید تنها راه رهایی از افکاره شاید ذهن دیگه جایی برای انبار کردن احساساتش نداره و ازات میخواد که همه رو بریزی بیرون ولی میدونم خاطرات رو نوشتن خلاصه در امروز ما نیست از زمان غار نشینی وجود داشته از وقتی مردم هنوز خطی برای نوشتن نداشتن اونا هم یجور از افکارشون که توی سرشون لول میخورده خلاص میشدن روی دیوار نقاشیش می کردن راستی کسی این نوشته رو روزی میخونه؟روزی که من دیگه وجود ندارم؟منظورم هزار سال یا دوهزار سال دیگه است شایدم نه شاید همه نت از بین بره و فقط این یه نوشته بمونه که اونا چاپش کنن یا رو یه لوح نوری قرارش بدن توی موزه و به بچه های دوهزار سال دیگه نشونش بدن و بگن ببینید این فرد که اینو نوشته یه پارسی زبان بوده دوهزار سال پیش چندصد زبان وجود داشته که ۱۰۰میلیون نفر به این زبان سخن می گفتن ولی امروز دیگه وجود نداره و فقط خط و زبان ما باقی مونده و اونها با دقت به این چرتو پرتهایی که من نوشتم خیره میشن و میگن اوه چه باحال و بعد میرن سر یه چیز قدیمی دیگه کی میدونه دوهزار سال دیگه قراره چه اتفاقی بیوفته ما تیری در تاریکی میندازیم و به بچه های ۲هزار سال دیگه پیامی رو میرسونیم اگه اینو خوندید بدونید در دوران من زندگی خیلی سخت بود ما تازه دویست سال بودش که شروع کرده بودیم به تفکر و باهاش میلیونها انسان رو توی جنگ های جهانی از بین برده بودیم اگه این نوشته رو می خونید مرزها رو بردارید و در کنار هم زندگی کنید.

هیچ نظری موجود نیست: